سوگ طولانی مدت، افسردگی و حس انسجام در دانشجویان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.

2 کارشناس ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.

3 استادیار، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

90.92250/jrc.2025.64008

چکیده

زمینه و هدف: اختلال سوگ طولانی‌مدت به عنوان اختلالی جدید در آخرین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی مطرح شده است که با علائم اصلی اشتیاق و نشخوار ذهنی شدید به فرد فوت شده و درد عاطفی، اختلال در عملکرد روزانه مشخص می‌شود. تحقیقات نشان داده است که افسردگی یکی از قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های بالینی سوگ است. حس انسجام یکی از عواملی است که در مدیریت و تجربه سوگ می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه حس انسجام و افسردگی و سوگ طولانی‌مدت در دانشجویان پرداخته است.

روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است. ۱۱۳ نفر از دانشجویان استان زنجان در سال ۱۴۰۰ به روش نمونه‌گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و پرسشنامه‌های حس انسجام آنتونووسکی (۱۹۹۳)، سوگ بارت و اسکات (۱۹۹۸) و افسردگی بک (۱۹۹۶) را پاسخ دادند. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS22با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد افسردگی (00/0P< 75/0r=-) با سوگ طولانی‌مدت رابطه مثبت معنی‌دار و حس انسجام نیز با سوگ طولانی‌مدت رابطه منفی معنی‌دار (00/0P< 55/0- r=) دارند. بین حس انسجام و افسردگی رابطه منفی معنی‌دار (001/0 P<27/0- r=) وجود دارد.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد ۸۳ درصد از واریانس اختلال سوگ طولانی‌مدت را متغیر‌های اختلال افسردگی و حس انسجام با هم به طور مشترک تبیین می‌کنند. به نظر می‌رسد میزان حس انسجام نقش مؤثری بر سپری کردن دوره سوگواری و پیشگیری یا ابتلا به اختلال سوگ طولانی‌مدت دارد، بدین ترتیب ضعف در حس انسجام با افزایش احتمال ابتلا به اختلال سوگ طولانی‌مدت همراه است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات